دانستنیهای جالب موسیقی
عزیزانم توضیحاتی آموزشی برایتان اینجا در قسمت های مختلف آورده ام که خواندنشان برای انتخاب مسیر بهترخیلی کمکتون میکنه
خوانندگی یا آوازخوانی عمل تولید اصوات موسیقایی با استفاده از صدای انسان است. تفاوت آن با سخن گفتن معمولی در ریتم و تونالیته آن است. کسی که آواز میخواند را خواننده یا آوازهخوان مینامند.
آوازهخوانان هر کدام به تناسب فرهنگ و ملیت، گونهای از موسیقی را اجرا میکنند که آواز نامیده میشود و ممکن است با همراهی یا بدون همراهی ساز باشد.
عمل آوازهخوانی معمولاً توسط گروهی از موسیقیدانان مانند گروه کری با صداهایی در محدودههای متفاوت، یا در کنار مجموعهای از نوازندگان نظیر یک گروه راک یا گروه باروک انجام میشود.
از بسیاری جهات آواز انسانی را میتوان شکلی از سخنگفتن دانست. تقریباً هر کس که حرف میزند میتواند آواز هم بخواند. اما آواز خواندن برای کسانی که تارهای صوتی شان آسیب جدی دیده است یا دچار فلجی در یکی یا هر دو تارهای صوتی هستند، ممکن نیست.
آوازهخوانی ممکن است رسمی یا غیر رسمی باشد، از پیش معلوم باشد یا بداههخوانی شود. آواز خواندن ممکن است برای لذت، آسایش، آیین، آموزش یا برای منافع مادی انجام شود.
مهارت در آواز خواندن تنها با صرف زمان، آموزش، کار و تمرین منظم ممکن میشود.
آوازهخوانان حرفهای اغلب در یک سبک موسیقی فعالیت میکنند؛ مثلاً موسیقی کلاسیک یا راک و زیر نظر معلمان و مربیانِ آواز آموزش میبینند.
برای اینکه خواننده بتواند از حداکثر ظرفیت و توانایی های خود در خوانندگی استفاده کند، به سراغ مربیان صداسازی می رود.
بررسی نقش تنفس در خوانندگی
شاید بتوان گفت تمامی آموزش هایی که به استفاده از صدا مرتبط است، با تنفس آغاز می شوند. فن بیان، گویندگی، دوبلاژ، آواز و هر هنر دیگری که با صدای ما سروکار دارد، نیازمند این است که تنفس مناسب منجر به سوخت رسانی درستی شود.
صدای پرقدرت، دلنشین و پر از احساس صدایی نیست که با نفس گیری طولانی یا خیلی پرحجم تولید شود. اتفاقا برعکس، با تنفسی کوتاه و خلاصه، اما از محل درستی انجام می شود.
تنفس درست باعث میشود تارهای صوتی از آسیب در امان باشند، حتی وقتی شما صدای خیلی بلندی تولید می کنید و یا به مدتی طولانی صحبت یا سخنرانی می کنید و یا آواز می خوانید.
تنفس صحیح برای خواندن، باید با تمرین های درست و پیوسته، به شکلی در سیستم تنفسی ما هنگام خواندن و یا حتی صحبت کردن نهادینه شود، که دیگر نیازی به فکر کردن به آن نباشد. همانند رانندگی که در آن نیازی به فکر کردن به گرفتن کلاچ و عوض کردن دنده نیست و به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد.
نکته ی جالب توجه این است که ما در ابتدای زندگی خود، در زمان نوزادی این مسئله را به خوبی رعایت می کردیم. کاملاً درست نفس می کشیدیم و به همین خاطر با وجود اینکه اندام صوتی کوچک و ظریفی داشتیم، اما حجم صدایی که تولید می کردیم بسیار زیاد بود و حتی با وجود اینکه گاهی به مدت طولانی جیغ می زدیم و یا گریه می کردیم، دچار مشکل گرفتگی صدا نمیشدیم.
تقویت ماهیچه ها
از این نکته به این نتیجه می رسیم که ما برای سوخت رسانی مناسب و استفاده درست از اندام صوتی خود برای خواندن، می بایست بازگردیم به دوران کودکی و تنفس طبیعی و غریزی خود را پیدا کنیم. شکل تنفسی که به مرور و بر اثر گذشت زمان با بزرگ شدن ما به دلیل استرس و روش زندگی ناسالم و کمبود حرکت و به دنبال آن، از دست رفتن نیرو و انرژی طبیعی ماهیچه های بدن و تحلیل رفتن یا کوتاه شدن آنها، جسم پرتحرک و متعادل کودکی به تدریج تبدیل به جسمی پر از تنش و نامتعادل در بزرگسالی میشود و سیستم تنفسی عوض میشود. اولین گام در صداسازی آموختن تنفس صحیح است.
بهترین شیوه ی تنفس
یکی از بهترین شیوه های تنفس صحیح برای خوانندگی درست و اصولی، تنفس دیافراگمی است. تنفس دیافراگمی با استفاده پرده دیافراگم انجام می شود.
آهنگساز شدن رویا نیست
برای آهنگساز شدن باید آموزش مناسب دید ، این که بخواهید خودتان مباحث تخصصی موسیقی را یاد بگیرید یک کار کاملا اشتباه هست چرا که هم زمان زیادی از دست خواهید داد و هم ممکن است مطالبی که خودآموز یادگرفتید اشتباه باشن و یا حتی در بعضی مباحث هنوز هم دچار مشکل باشید. پس گذراندن یک دوره تخصصی قطعا بهترین پیشنهاد است
برای آهنگسازی بیایید اول با معقوله صدا آشنا بشویم
صداسازی
هنر بازآفرینی برخی از جلوههای صوتی، مثل صدای قدم زدن و دویدن و شکستن و هماهنگ کردن آنها با تصاویر فیلم را صداسازی (انگلیسی: Foley) میگویند.
از دهه ۱۹۳۰ تا کنون، کار هنرمندان صداساز بخش مهمی از حاشیه صوتی تمام فیلمها را تشکیل دادهاست. در کل کار صداسازان، یکی از مراحل پس از تولید و استودیویی برای ایجاد جلوههای صوتی برای فیلم، آثار تلویزیونی و تولیدات رادیویی است.
آنها با استفاده از انواع کفش و وسایلی چون سپر و گلگیر خودرو، بشقاب، لیوان، صندلی و هر وسیلهای که بتوان در خردهریزها و در کنار خیابان پیدا کرد، تمام صداهای موجود در یک محصول را ایجاد کرده و گاهی برای افزایش حس دراماتیک، این اصوات را تقویت کرده و چاشنیهایی به آن میافزایند.
ایجاد صداهایی مانند موتور ماشین، انفجار و اصوات مکانیکی و فنی دیگر که در استودیو امکانپذیر نیست-مانند منفجر شدن و فروریختن یک ساختمان یا راندن اتوموبیل- و همچنین صدای پرندگان، صداهای لیزری، پارس سگ و طوفان کار صداسازان نیست. این موارد در حیطه کار متخصص جلوههای ویژه صوتی است.
طراحی صدا
طراحی صدا (به انگلیسی: Sound design)
فرایند مشخص کردن، تهیه، تغییر یا تولید عناصر صوتی است که در رشتههای گوناگونی مانند فیلمسازی، برنامه تلویزیونی، تئاتر، ضبط و نشر آواها، کنسرت موسیقی، هنر صدا، پستولید، رادیو و بازی ویدئویی و توسعه نرمافزار استفاده میشود. طراحی صدا اغلب شامل تغییر صداها پیشتر تهیه شده یا ضبط شده مانند جلوههای صوتی و گفتگو است. در برخی موارد ممکن است شامل تهیه یا دستکاری صداها برای ایجاد اثر مورد نظر نیز بشود. «طراح صدا» هنرمندی است که کار طراحی صدا را انجام میدهد.
در فیلمسازی، طراح صدا میتواند در مسیر تولید فیلم، با شروع از مطالعه فیلمنامه تا مرحلههای انتهایی ساخت فیلم، پیش برود و دربارهٔ چگونگی تولید یک صدا یا اینکه چه صدایی برای هر صحنه لازم است، نظر دهد. او ممکن است از پیش، صداهای لازم برای هر بخش از فیلم را اعلام کند. همچنین از صداهای ضبط شده هنگام فیلمبرداری استفاده میکند، یا ممکن است با توجه به رویدادهای فیلم، صداهای لازم را با صداهای آرشیوی یا اصواتی که خود تولید کردهاست تهیه کند. صداها با توجه به صحنه و ریتم آن، انتخاب، تدوین و هماهنگ و سینکرونایز میشوند.
آهنگسازی
در واقع، آهنگسازی، درک یک قطعه موسیقی، آفرینش، و ساخت آن است. یک قطعهٔ موسیقی در آهنگسازی ،با نتنویسی یا یک رویداد صوتیِ منفرد پدید میآید. ساختهٔ موسیقایی اگر پیش از اجرا ساخته شدهباشد، میتواند از راه حافظه، نُتِ نوشتهشده، یا ترکیبی از آنها اجرا شود. ساختههای موسیقایی دربرگیرندهٔ عناصر موسیقاییست که بهطور گسترده از فردی به فردی دیگر و میان فرهنگها متفاوت است.
بداههنوازی، هنر ساخت موسیقی در حین اجراست.
هر کس می تواند آهنگساز شود. منتها این کار ذهنیت خاص و درست خودش را می خواهد. ابتدا اجازه دهید برخی باورهای غلطی که درباره آهنگسازی وجود دارند تکذیب کنیم. زیرا:
- آهنگسازی را می توان آموخت.
- لازم نیست که نبوغ خاصی داشته باشید و فقط باید تمرین کنید تا آهنگسازی خوب شوید.
- آهنگسازان بزرگ از تکنیک ها، فرمول ها، طرح ها و مدل های سنتی و واقعی استفاده می کنند.
- آهنگ سازی جالب و سرگرم کننده است.
ترکیب کردن موسیقی چیست؟
ترکیب موسیقی، فرآیند ساخت یا تشکیل یک قطعه موسیقی با ترکیب قطعات یا عناصر موسیقی است. به عنوان نقطه شروع، باعث این می شود تا درک کنیم که زمانی که آهنگسازان قطعه جدیدی میسازند، روششان بدین طور نیست که از هیچ، چیزی بیرون بیاورند و خلق کنند.
در عوض، آن ها از چیزهایی مثل تجربیات گذشته، درک خود از نظریه موسیقی، آن چه که مطالعه کرده و یا گوش داده اند، چیزی که دوست دارند تا خودشان بشنوند و یا شاید حتی برای پاسخ به برخی سوالات موسیقی خاصی که دارند، کمک میگیرند. این چیزها، قطعات یا عناصری هستند که آن ها ازشان استفاده می کنند. به عنوان مثال، قطعه بسیار معروف Pachabel’s Canon in D که در ذیل میتوانید ویدیو مرتبط با آن را ببینید را گوش دهید:
این روند پیشرفت و ملودی، در واقع یک مدل بسیار شناخته شده و بسیار معمول است که در موسیقی به نام Romanesca شناخته می شود. در پایین تر نیز میتوانید به قطعه معرف The Magic Flute از Mozart که در آن نیز از روش ذکر شده در بالا استفاده شده است، گوش دهید.
این قطعه فقط یکی از نمونه های فراوانی ازمراجع یادگیری آهنگسازان است و جزو قطعات قدیمی ای است که آهنگ سازان از آن الهام میگیرند. همان طور که نیوتون گفته است: ” اگر من بیشتر از سایرین آینده را دیده باشم، این کار را به وسیله ایستادن بر روی دوش بزرگان انجام داده ام.” این گفته بدین معناست که اگر کشفی رخ میدهد، این کشف به واسطه کشف های گذشته است.
آهنگسازی واقعا ترکیب عناصر مختلف موسیقی است.
هدف از آهنگسازی این است که در نهایت چیزی جدید و منحصر به فرد ایجاد کنیم، اما این کار تا قبل مهارت پیدا کردن درباره چیزهایی که قبلا وجود داشته اند، امکان پذیر نیست. به نظر شما منظور از یادگیری آهنگ سازی چیست؟
فرآیند یادگیری ترکیب موسیقی (Trivium یا درس های سه گانه)
گام اول در یادگیری آهنگ سازی، درک این است که شما فقط شروع می کنید و نباید بیش از حد بار سنگینی روی دوش خودتان بگذارید. کار شما به عنوان یک آهنگساز این نیست که شاهکار ایجاد کنید، بلکه به جای آن، کار شما کنار هم قرار دادن قطعات به روش درست است. یک روش بزرگ برای یادگیری در آهنگسازی روش یونانی Trivium است. Trivium در صورت یادگیری به سه مرحله متمایز می پردازد
گرامر: درک کامل از اصول.
منطق: توانایی ایجاد استدلال منطقی
سخنوری: توانایی متقاعد کردن
گرامر (دستور العمل) موسیقی
ما با یادگیری اصول موسیقی، یعنی دستورالعمل موسیقی شروع می کنیم. برای هر شخصی که درباره یادگیری آهنگ سازی جدی باشد ، کلید یادگیری “زبان” است. شما باید قادر به خواندن نمادهای موسیقی باشید. دوره زمانی.
ممکن است برخی از افراد با اشاره به نمونه های متعددی از افرادی که با شنیدن آهنگ سازی می کنند، مخالفت کنند. در حالی که این افراد وجود داردند، می توانیم به صدها نمونه از آهنگسازان نیز اشاره کنیم که میتوانند علایم موسیقی را بخوانند و بنویسند. باخ، بتهوون، شوبرت، مندلسون، شوپین، دبوسی، ماهر، راول، استراوینسکی، همه این آهنگسازان بزرگ می توانستند با علایم موسیقی، بخوانند و بنویسند و فکر کنند.
منابع زیادی برای یادگیری خواندن زبان یک موسیقی وجود دارد و یک جست و جوی سریع در گوگل میتواند شما را به مقصودتان برساند و به سرعت متوجه خواهید شد که چیز زیادی برای خواندن موسیقی وجود ندارد.
این چالش بیشتر به معنای روان تر شدن در زبان موسیقی است تا شناختن آن. اما همچنین بخشی از اصول اولیه و مهم ، مبانی نظریه موسیقی است. چیزهایی مانند مقیاس ها، مثلث ها و آکورد هفتم . این ها در واقع بلوک های ساختمان شما هستند. اگر علایم موسیقی مثل الفبا باشند، این موارد نیز کلمات شما هستند و درست شبیه به یک کودک، شما باید قبلا از این واژه ها دانش صوتی داشته باشید. مثلا باید بدانید که “آکورد ماژور” و یا “آکورد مینور” چه صداهایی دارند. اما به عنوان یک آهنگ ساز، باید دانشتان فراتر از سطح سمعی و سطحی باشد و باید دقیقا بدانید که این ها چیستند؟
منطق موسیقی
هنگامی که دیگر می توانید با علایم موسیقی بخوانید و بنویسید و اصول تئوری مانند مقیاس و سه گانه را می دانید، قدم بعدی این است که چگونگی ترکیب شدن این عوامل را برای ساخت یک قطعه موسیقی کوچک و کوتاه یاد بگیرید.
موسیقی، منطقی آشکار است و این که بیشتر موسیقی ای که ما می شنویم نیز از همین دستورالعمل پیروی میکند واقعیت دارد .این دستورالعمل ها در گوش ما تقویت می شوند و ما انتظار داریم تا آن ها را بشنویم. این انتظارات در موسیقی ساخته شده اند و منطق در درک چگونگی استفاده از این انتظارات است.
قدرت بیان در موسیقی
آهنگ سازان بزرگ در مورد این انتظارات می داندد و می دانند که چگونه از آن ها به نفع خود استفاده کنند. اغلب اوقات، آن ها این انتظارات را دنبال می کنند، اما گاهی اوقات هم این طور نیست. و این همان چیزیست که یک موسیقی عالی را رقم میزند. درست مانند این که شما یک فیلسوف یونانی باشید و سعی در متقاعد کردن مردم نسبت به دیدگاه موسیقایی خود داشته باشید.
شروع مبانی
اصول اولیه موسیقی چرا باید تمرکزتان را بر روی یادگیری و یا دوباره یادگیری مبانی پایه ای بگذارید؟ در این مقاله فقط درباره مبانی پایه ای آهنگ سازی صحبت نشده است، بلکه درباره این که چگونه به فردی با ذهنیت موسیقیایی تبدیل شوید نیز صحبت شده است.
آیا فقط مهارت هایی در زمینه دیدن و درک کردن یک موسیقی نوشته شده دارید و یا میتوانید موزیکی که شنیده اید را دوباره در ذهنتان بنوازید و یا این که فقط به موسیقی گوش می دهید؟ این که بدانید جزو کدام دسته هستید بسیار مهم است و هرکسی که مایل به یادگیری هنر زیبای ترکیب موسیقی است باید این موارد را یاد بگیرد.
مراحل یادگیری برای نوشتن موسیقی: در مسیر استاد شدن در آهنگسازی، شما کجای راه قرار دارید؟ مسلما هر کس با توجه به تلاشی که در ضمینه آهنگ سازی و یاد گیری آن انجام میدهد در جای متفاوتی از این مسیر قرار میگیرد. بسیار مهم است که یک گام به عقب بردارید و با خود ارزیابی کنید که در کجای این طیف دانش قرار دارید. شاید بپرسید که چرا؟ خوب یک فایده آن این است که شما را بر روی آن چه که در حال یادگیری آن هستید متمرکز می کند، اما فایده تقریبا مهم تر آن این است که به شما اجازه می دهد تا بپذیرید که بر اساس دانش حاضرتان در ضمینه آهنگ سازی، چه چیزی را میسازید.
اگر فقط یک ماه است که آهنگسازی میکنید، مسلما نمیتوانید خیلی به خودتان سخت بگیرید که بتوانید آهنگ هایی مثل آهنگ ساز معروف Mahler بنویسید.
نرم افزارهای رایگان آهنگ سازی
بهترین مزیت این نرم افزارها در این است که مجبور نیستید پول زیادی بپردازید. در حقیقت، شما اصلا مجبور نیستید که هیچ پولی صرف کنید. یک برنامه نرم افزاری برای نشان گذاری موسیقی به نام musescore وجود دارد و برای سیستم عامل های ویندوز و مک به صورت رایگان در دسترس است. معمولا استفاده از فایل صوتی پیشنهاد نمیشود. اما می توانید فایل های صوتی SF2 را در اینترنت جستجو کنید و آن ها را در برنامه بارگذاری کنید. همچنین میتوانید از 5 لینک ذکر شده در ذیل نیز استفاده کنید.
Musescore – Sibelius First – ScoreCloud – Notefligt – Flat
همچنین نرم افزار های مشهور در این زمینه cubase و garageband هستند
آموزش اصول اولیه موسیقی برای آهنگ سازی
این مقاله مقدمه ای برای افرادیست که میخواهند درباره آهنگ نویسی یاد بگیرند. یک مقدمه باید نشان دهنده ماهیت آن مقاله باشد: و این مقاله یک دوره برای مبتدی هاست. پس انتظار نداشته باشید که همه چیزهایی که برای یادگیری آهنگ سازی لازم هستند را این جا پیدا کنید. یک آهنگ معمولا شامل بسیاری از چیزها است، چیزهایی از قبیل هارمونی، ملودی و اشعار (اگر آهنگ فقط با ساز نباشد و متن داشته باشد.) جزو اجزای اصلی یه آهنگ به شمار میروند.
هارمونی
در موسیقی هارمونی را میتوان به روش های مختلفی شرح داد. شما میتوانید آن را حال یا فضای آهنگ در نظر بگیرید. مثال خاصی از هارمونی در موسیقی می تواند مشارکت یک ساز همراه با صدای خواننده باشد. عناصر یک موزیک هر چه باشند، هارمونی آن آهنگ با ملودی آن هماهنگ است.
ملودی
ملودی بخش متمایزی از یک اثر موسیقی است. معمولا این ملودی آهنگ است که آن را به یاد می آورید و بعد از شنیدن آن آهنگ با آن زمزمه میکنید.
ترکیب ملودی و هارمونی
نحوه ساخت هارمونی و ملودی می تواند بین آهنگسازان متفاوت باشد. ترکیب کردن ملودی و هارمونی چیزیست که باید با ذوق و استعداد و تجربه و کمی هم راهنمایی انجام گردد. این مقاله نمی تواند استعداد یا تجربه را به شما یاد دهد، اما می تواند دستورالعمل های اساسی و لازم را برای انجام این کار به شما را ارائه دهد.
دو عنصر اساسی در ساخت موسیقی، مقیاس و آکورد هستند. در حقیقت زمان ایجاد یک قطعه موسیقی، شناخت مقیاس ها مفید است، البته میتوان بدون این شناخت هم موسیقی ساخت. مثل این که در مقابل یک پیانو نشسته باشید و راهنمایی ای برای فشردن کلیدها و درآمدن صدای درست از پیانو در دسترس نداشته باشید.
ساده ترین راه برای شروع کار با پیانو؟ فقط با کلید های سفید رنگ بنوازید.
با این روش شما روی سی ماژور مینوازید و هیچ صدای ناهنجاری به گوشتان نمیرسد.برای ملودی و هارمونی آهنگتان میتوانید از نت ها استفاده کنید. برای آکورد نیز از دست چپتان استفاده کنید و از دست راستتان برای نت های تکی استفاده کنید.
البته این یک رویکرد ساده برای آهنگ سازی است، اما در واقع این یک شروع است!
ساختار آهنگ و زمینه های مرتبط به آن
هنگامی که آهنگ می سازید، غالبا کافی است که در طول آهنگ روی یک یا دو کلید باقی بمانید. یک آهنگ معمولی از یک کلید شروع می شود و روی آن باقی می ماند و معمولا در پایان آهنگ نیز دوباره با کلیدی که آهنگ با آن شروع شده است بر میگردد.
در یک موزیک همه پسند، یک ساختار معمولی آهنگ می تواند چیزی شبیه به این باشد: 1-اینترو 2-ورس 3-کروس 4-ورس 5-کروس 6-بریج 7-ورس 8-کروس 9-آترو
ورس آهنگ معمولا 3 تا 6 خط است و متن متفاوتی دارد. کروس نیز خطوط کمتری دارد و معمولا همان تکرار متن است. نیازی به گفتن این نیست که زمان رفتن از ورس به کورس، هارمونی و ملودی نیز باید عوض شوند.
بنابراین شما یک ملودی داشته و نیاز به هارمونی دارید.
برای ایجاد هارمونی بیش از یک راه وجود دارد. دو راه رایج ساخت آن استفاده از آکورد ها یا کانترپوینت است. در این جا ما درباره ساده ترین راه صحبت میکنیم، بنابراین آکورد ها را انتخاب می کنیم.
و باز هم بیش از یک راه برای اضافه کردن آکورد به یک ملودی وجود دارد. از آن جا که این مقاله فقط یک مقدمه در ترکیب موسیقی است، ما فقط دو قاعده را به شما معرفی میکنیم که عبارتند از: 1) اضافه کردن آکورد که در آن نت دوم یا نت سوم همانند نوت ملودی هستند. 2) عدم اضافه کردن آکورد به هر کدام از نت های ملودی، غالبا فقط یک یا دو بار در هر نوار توصیه می شود.
به تغییر و تکامل آهنگ دقت کنید.: هارمونی می تواند موازی یا بر خلاف خط ملودی باشد.
تنیک، نت چهارم موسیقی، نت دومینانت
بسیاری از آهنگ ها فقط شامل سه آکورد هستند و آن ها نیزاغلب تنیک، نت چهارم موسیقی و نت دومینانت هستند. نت دومینانت معمولا مینور هفت دارد و داخل تنیک حل میشود. مثالی در این باره: C – F – G7 – C
پایان دادن به آهنگ
هنگامی که به انتهای آهنگ می رسید، یک روش معمول، کوتاه کردن فاصله بین آکورد ها است. این روش تاثیری تفکیکی دارد. اسمی که اغلب برای روند آکورد در انتهای عبارت یا آهنگ استفاده می شود، ریتم نام دارد. یک نمونه از ریتم ماژور مانند مثال روبه رو است: : C – F – G7 – C و یک مدل از ریتم مینور نیز مانند این مثال است: Am – Dm – E7 – Am.
دایره پنجگانه
هنگامی که مشغول آهنگ سازی هستید دایره پنجگانه، به شما این امکان را می دهد تا بتوانید رابطه بین آکورد ها و مقیاس ها را مجسم کنید. در واقع یک راه بصری رایج برای نشان دادن این رابطه، دایره پنجگانه است.
برای مثال، یک آهنگ ساز این را می داند، یک آکورد D7 در G حل می شود و یک آکورد G7 در C.
همچنین این دایره کلیدهای مرتبط را نشان می دهد. به عنوان مثال یک مینور به ماژور C مرتبط است و این بدین معناست که میتوانید نتی مشابه با ماژور C را بنوازید. البته باید از نت A شروع کنید. با انجام این کار شما به صدای ملال آورتری خواهید رسید. مقیاس های مانور و میژور را مقایسه کنید، قطعا به رابطه آن ها پی خواهید برد.
بدون دیدگاه